دنیای نیمه تاریک من
مجموعه "دنیای نیمه تاریک من" با اینکه پاسخ همه سوالهایم در زمینه نقاشی نیست؛ اما بی شک تا کنون آن ها خالص ترین احساسات من و ناب ترین شان در طول دوران کار هنری ام هستند.
در طی سالهایی که نقاشی می کنم انسان دغدغه و سوژه همیشگی کارهایم بوده است. درابتدا شباهت ظاهری سوژه با اثر برایم ارزش محسوب می شد ولی با گذشت زمان و بیشتر شدن تجربه هایی که سخت بدست آمدند، ذهن جستجوگر من بدنبال واقعیتهای زندگی بود و در این میان هیچ چیز بیش از تجربیات شخصی زندگی، کنجکاوی ام را بر نمی انگیخت. در واقع دیدن روابط پیچیده و مبهم، دردها، رنج ، تردید و ناامیدی بین آدمهای دور و نزدیک سبب می شد تا تعریف دوباره ای برایم شکل بگیرد و از این رو سوژه های نقاشیم تبدیل به انسانهایی درهم شکسته، تکه تکه،مسخ شده و حتی به چیزی غیر از انسان تبدیل شدند.
دوره اخیر، مساله دیگر انسانهای اطرافم نبودند. فقط رنگ ، فرم ،ترکیب و تکنیک نبود. حتی فقط دیگر خود نقاشی نبود.این بار مساله خودم بودم .خود خودم. منی که سالها فراموش شده و دور افتاده بود و من اینبار این فرصت را به خود دادم و فقط به خود نگاه کردم . نمی دانم کی و یا چه وقت داستان نیمه تاریک من شروع شد،شاید اتفاقی بود که تاثیری عمیق و برای همیشه روی جسم و ذهن من گذاشت و پس از آن تصاویرمحوی بودند که برای بوجود آمدن باید از دو نیمه تاریک و روشن من عبور می کردند.
.